امروز به این فکر رسیدم که وقتی چیزی از دست میدیم چقدر دردناکه و ناراحت کننده حالا میخواد در حد از دست دادن پول زحمت کشیده مون باشه یا از دست دادن سلامتی و یا از دست دادن عزیز
اینکه دیگه بهش دسترسی نداریم به چشم ما میشه از دست رفتن
و امروز عصر به این رسیدم چرا ما نگران از دست دادن خدای خودمون نیستیم؟ خیالمون تخت هست که همیشه هوامون رو داره همیشه هم ازش طلبکاریم و نیازمندیم بهش
و او هم بخشش داره و محبت
و واقعا به این فکر افتادم خدا خالق همه ی این چیزای کوچیک دور و بر ماست که میان و میرن حالا میخواد سلامتی باشه پول باشه عزیز باشه یا حتی یه عشق
وقتی خودش خلق کرده و برامون میفرسته حتما قدرت اینو داره یکی مثل خودش و حتی از این بهترش هم نصیبمون کنه
چرا به خدا ایمان واقعی نداریم؟ خودمو میگم اصلا. چرا من یادم میره خدا خودش هر چی که دارم رو بهم داده
حالا الان به جای شکر و استفاده از همین نعمت های تک به تک نشستم به درگاهش باز چیزای بیشتری میخوام که این همون روحیه سیرنشدگی ما انسان هاست
اما وسط همین خواستن ها ایمان بیارم به بزرگی خودش
ایمان بیارم به حضورش در تک تک لحظه ها که منو تنها نمیزاره
ایمان بیارم به اینکه هررر چی دارم خودش داده بهم و چرا نگرانم برای اضافه و کم شدنشون؟
خدا خودش بخواد بهترینه برام
فقط کافیه خودش بخواد
و اونم میگه ای بنده تو از من بخواه فقط منو صدا بزن
چقدر دوستمون داره که میخواد بهانه ای باشه برا صدا زدن
خدایا عاشقتم