مثل طفلی شده ام حساس و زودرنج و تنها

که چسبیدم به دیگران و گاه بغل خدا

از شدت دلشکستگی ها 

صدای آهنگین خرده های شکسته منو نوازش میدن 

و گاه زخم های جدیدی میزنن بهم

من مانده ام و زخم هایی که مرهم میکنم با آب چشمانم