من زنده ام.

سلام

من زنده ام خدا رو شکر

در این همه مصیبت هایی که از زمین و آسمان میاد خدا رو شکر جزو زندگان هستم. امیدوارم در مابقی عمرم مفید باشم. معلوم نیست تا کی زنده باشم ولی امیدوارم همین مدت چه کم و چه زیاد بتوانم حرکتی داشته باشم. 


در مثابل نیز خیلی خیر و برکت نصیب همه شده است. خدا رو شکر مقداری از این خیر نصیب من هم شد.


راستی امروز رفتم پرشین بلاگ یه سر بزنم بعد از مدت ها دیدم اصلا بالا نمیاد بنظر شما چطور شده؟ کسی خبری داره؟

  • مهر بانو
  • شنبه ۲۶ خرداد ۹۷

یک عاشقانه آرام



انسان از نور وجودی ذات احدی آفریده شده است.
و همین طور سرشتش از آب و خاک است.

عشق در ذات همه ی ما وجود داره. این عشق یک مسیر بلندی داره که یک سر رشته اش به دست ماست و سر انتهایی آن به سمت خدا کشیده شده است. اگر بخواهیم گاهی به خدا نزدیک بشیم این طنابو باید بچسبیم و بریم جلوتر.
شاید پیش بیاد برای همه که یک عشق هایی باعث بشه انسان شل بگیره و بخواد بره سمت اونا چون هم نزدیک ترن هم چون از نزدیک دیده میشوند قشنگی های بیشتری دارن و مثل آهنربا جذبمون می کنن. ولی خب اگر مثل زلیخا بفهمیم هر یوسفی هم که باشد خدای یوسف هم زیباتر است و هم بزرگتر.

چقدر سخت است زیبایی های خدا را درک کنیم.
چقدر سخت است عشق خداوندی برامون کشش بیشتری داشته باشه تا عشق های دیگر
چقدر زندگی سخت است.
امیدوارم براتون عشق هایی به موازات عشق الهی پدید بیاد.
امیدوارم هیچ وقت زندگیتون بی عشق نمونه.
چه اسمشو بزاریم عشق چه علاقه و چه دوست داشتن..هر چی هست موندگار باشه براتون چه از جنس همسرانه چه از جنس فرزند و چه از جنس مادر و پدر و برادر و خواهر و در نهایت خداوندی.

  • مهر بانو
  • سه شنبه ۱۰ بهمن ۹۶

شگفتا بی سرو سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق!

خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن

خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن

نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است

نوای نی نوای بی نوایی است
هوای ناله هایش، نینوایی است

نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ

قلم،تصویر جانکاهی است از نی
علم،تمثیل کوتاهی است از نی

خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد

دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پرسوز

چه رفت آن روز در اندیشه نی
که اینسان شد پریشان بیشه نی؟

سری سر مست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری

پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت،غم دیرینه او

غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست

دلش را با غریبی، آشنایی است
به هم اعضای او وصل از جدایی است

سرش برنی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری برنیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟

گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر،باری از دل بود بر نی

چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی ، نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی !
عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می کشاند

سزد گر چشمها در خون نشینند
چو دریا را به روی نیزه بینند

شگفتا بی سرو سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!

ز دست عشق در عالم هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست !

قیصر امین پور روحش شاد

  • مهر بانو
  • يكشنبه ۹ مهر ۹۶
هر چه فکرش را کنی
زندگی در حرکت است.
زمان در حرکت است.
مجالی برای درنگ نیست
برخیز و درجریان باش
همچو آب زلال در شعر سهراب