سلام
امشب چه شبی هست. نزدیک یه هفته هست هعی دارم امروز فردا می کنم برای نوشتن مقاله انگلیسی.
قرار بود طبق قولم اول خرداد به استادم تحویل بدم ولی به خاطر چند تا مشکل نشد.
خوبه بقیه از آدم توقعاتی دارن و فکر می کنن بیکاری. مثلا یه مدت یکی از بچه ها مریض شد دیگه نیومد دانشگاه من به جاش رفتم و خب این رو نمیخوام به حساب فخرفروشی بگذارم نه اصلا. وظیفه ای بود که اگر اون نمیومد من حضورم لازم بود.
قبل انتخابات هم که بچه ها شور انتخابات داشتن ما هم در این شور غرق بودیم:)
یه مدت هم که خانواده سر ما رو گرم کرد.
خلاصه که وقت ها رفتند و من ماندم با زمان از دست رفته