داستان زندگی

👌شخصی برای اولین بار یک کلم دید. 

اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...

 

 

😃با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...! 

اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگ هاست ...

 

داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! 

ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم ...

👆👌و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...! 

زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم. 

 

  • مهر بانو
  • چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۱

سیالیت و شناوری در زمان

سلام

این روزا خیلی داره تند تند میگذره. 

البته نه اونقدر که بگم وای چرا یواش تر نمی گذره. 

چون از یه طرف ماه رمضان هست از طرفی هم کلاس ها در جریان هست و خلاصه خیلی سرمون شلوغه و نفسی نمی مونه و خودمم دوست دارم تند بگذره. 

اما حیف ماش همین جور که میگذره با حلاوت باشه. جوری نباشه نفهمیم چی شد. 

مثل جویدن یخ لذت بخش باشه نه قورت دادنش و یخ کردن معده در حد چند ده ثانیه

خلاصه این هم از روزگار ما. 

  • مهر بانو
  • يكشنبه ۲۸ فروردين ۰۱

آخرین روز سال 1400

سلام

خوشم میاد که همیشه آخرای سال و یا اولای سال یاد وبلاگم میفتم و میام سری میزنم و میرم تا حداقل شش ماه بعد......امسال طولانی تر شد نزدیک 8 ماه گذشت

 

 

سال پرفراز و نشیبی بود

 

عروسی داشتیم تو خانواده که البته من نبودم :)

و اینکه چند مورد خواستگارا رو هم اومدن و رفتن و قسمت نشد که شکر خدا به هر چه خودش راضی هست.

 

امشب تولد داشتیم

 

جاتون خالی

 

قبلا میترسیدم از نوشتن ولی خلوت شدن وبلاگ هم مزیتی داره اینکه خیلی خلوته و کسی نیست که نگران باشی بیاد و بخونه ولی تو نخواهی که این اتفاق بیفته.

 

 

جاتون خالی یه ماه پیش رفتم مشهد خیلی خوب بود بعد 3 سال واقعا دلم لک زده بود

 

به امید روزهای بهتر زندگی می کنیم و شکر خدا که روزها و شب هایمان را با نور شمع خوشی های کوچکمان روشن نگه داشتیم.

 

مگر همین شمع و فانوس ها ما را خوشبخت کنند........

  • مهر بانو
  • شنبه ۲۸ اسفند ۰۰
هر چه فکرش را کنی
زندگی در حرکت است.
زمان در حرکت است.
مجالی برای درنگ نیست
برخیز و درجریان باش
همچو آب زلال در شعر سهراب