من هنوز زنده ام!
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ، ولی لب هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس … هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه “خداوند” نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
به تنهایت قسم عشقم ، تویی تنهاترین یارم
زِ یادت هم نمی کاهم ، تو را من دوست میدارم
بیا با من مدارا کن ، که من هم با تو همدردم
چرا از من گریزانی ، که من هم بی تو می بارم
بسویت من شتابانم ، بمان در قلب و احساسم
ستایش میکنم عشقت ، که ازعشق تو بیمارم
در این شبهای تاریکم ، برایت شعر میگویم
تمام متن وشعراین است تویی آن یار و غمخوارم