سلام
خوشم میاد که همیشه آخرای سال و یا اولای سال یاد وبلاگم میفتم و میام سری میزنم و میرم تا حداقل شش ماه بعد......امسال طولانی تر شد نزدیک 8 ماه گذشت
سال پرفراز و نشیبی بود
عروسی داشتیم تو خانواده که البته من نبودم :)
و اینکه چند مورد خواستگارا رو هم اومدن و رفتن و قسمت نشد که شکر خدا به هر چه خودش راضی هست.
امشب تولد داشتیم
جاتون خالی
قبلا میترسیدم از نوشتن ولی خلوت شدن وبلاگ هم مزیتی داره اینکه خیلی خلوته و کسی نیست که نگران باشی بیاد و بخونه ولی تو نخواهی که این اتفاق بیفته.
جاتون خالی یه ماه پیش رفتم مشهد خیلی خوب بود بعد 3 سال واقعا دلم لک زده بود
به امید روزهای بهتر زندگی می کنیم و شکر خدا که روزها و شب هایمان را با نور شمع خوشی های کوچکمان روشن نگه داشتیم.
مگر همین شمع و فانوس ها ما را خوشبخت کنند........