بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

برخی در انتخاب خود، ابتدا انتخاب دیگران را نگاه می کنند و کلی تحقیق که کی چی انتخاب کرده ولی در انتخابش نظر شخصی خودش دخیل نیست و نظر دیگران و انواع چشم و هم چشمی ها در این سیاق هست. فلانی اینو داره فلانی اینو گرفت اینو انجام داد مهریه اونا اینقدره و این حرفا. مخصوصا دختر خانمایی که دیر ازدواج کردن یا جمعی چند تاشون همزمان دارن ازدواج می کنن. ریشه ی این نوع رفتار همان از ماست که برماست است. و دیگران را متهم میکند و فرافکنی میکند.

 

 

انتخاب اشتباه دیگر انتخاب بی منطق اشتباه است مثلا انتخاب رشته بر اساس انتخاب دوستان صمیمی یا انتخاب همسر معتاد  با خوشبینی کاذب

 

 

 

 

.پس تا به اینجا یک تمرین : بررسی انتخاب هایتان از کلان تا جزیی انتخاب دوست و رفتن به یک مهمانی انتخاب یک شبکه تلویزیون یا عضو شدن در یک کانال چه آسیب هایی دارد و باید در کجا ایستاد؟

 

 

 

اگر فردی خودش تا به حال انتخاب گر نبوده است بهتر است که در زمان انتخاب در موضوع ازدواج  کسانی که برایش تحقیق می کنند کمک بگیرد در انتخاب. به عبارتی اون ضعفی که ما داریم فردی در آن زمینه  نقطه قوت دارد و می توان از وی برای انتخاب کمک گرفت.

 

 

این بحث انتخاب عقلانی کمکی که به شما می کند آن است که شما را در دنیای واقعی نگه می دارد و باعث میشه که شما در رویاها سیر نکنید و کمی واقع نگر شوید.

 

 

تمرین دوم: تهیه یک لیست از داشته ها و  نداشته های خودتان

 

 

مثال : یک فرد خواستگار با نوشتن  نقاط مثبت و ضعف خود باعث می شود خودش را بشناسد و ثقل هم کفو و  طرف مقابلی که باید برای وی باشد را هم بشناسد.

 

 

 

برای نصیب شدن همسر بهتر باید وزن خودمان را بالاتر ببریم واقعی فکر می کنم. فکر نکنیم که کسی بختمان را بسته، کاملا واقعی و کاملا منطقی باید فکر کنم.

 

 

 

 حالا وارد بحث معیارهای انتخاب همسر می شویم ، معیارهای تعدادی صفت هستند.

 

 

آن چه که به عنوان یک صفت ذیل معیارهای انتخاب همسر صورت می گیرد فردای ازدواج تحت عنوان  مهارت های همسرداری عملکرد دارد. معیار امروز می شود مهارت فردا.

 

 

حالا قبل ازدواج بررسی کنیم که این معیارها و صفات وجود دارد یا خیر.

 

 

این که ما بدانیم هر معیار کارکردش در زندگی  چه هست یه انتخاب مهمی را برای ما ایجاد می کن

 

 

اگر  بدانم که این ها کارکردش در زندگی چه هست و چقدر در زندگی ام نقش دارد بعدا در زندگی مان پررنگ است خیلی بهتر میتوانم پیچ تنظیم آن ها را قبلا از ازدواج  در انتخابم کم و زیاد کنم.

 

 

اگر بدانیم که این معیارم فردا چه اثری بز زندگی دارد خیلی محکم تر می ایستیم و یا نه خیلی منعطف تر می شویم نسبت آن .

 

 

مثلا در مورد تمکن مالی و یا پشتکار دو معیاری هستند که می توان میزان نقش آن ها را در انتخاب تغییر داد .مثلا اگر تمکن مالی طرف کم باشد می توان معیار تمکن مالی را پایین آورد و دومی را بالا برد.

 

 

پیچ تنظیم معیارها

 

 

کسی که پشتکار دارد فردا نه پس فردا می تواند تامین کند. معیار تمکن مالی را کم میکنم چون بعد هم با پشتکار بدست می آید.

 

 

معیار را تعدیل می کنیم نه آن که سفت و سخت  پایش بایستیم یا کلا مردودش کنیم.

 

 

اکثر مردم بحث فکر کردن به زندگی  را با رسیدن لب به لب سن ازدواج قرار می دهند ولی باید مدت ها قبل از برخورد با مبحث ازدواج صورت بگیره.

 

 

چرا؟  به چند دلیل چون اول وقتی گزینه ایی مطرح باشه در ازدواج باید بتوان با تعقل با مشورت از دیگران یک لیست دقیق را تهیه کرد.

 

 

دوم آن که هرچه سن بالاتر بره یک چیز کم تر می شه و آن تحمل ، انعطاف و ریسک پذیری است.

 

 

مثلا آشپزی اول زندگی دخترخیلی کیفیت ندارد و  مرد از انعطاف و تحمل خود خرج می کند و صبر می کند تا وی مهارت لازم را کسب کند. ولی با گذر سن وقتی آقا پسر می رود خواستگاری دختر خانم و اگر دختر هنوز بلد نباشه آشپزی خوبی انجام دهد  دیگه اینجا همسرش تحمل نداره . و زندگی بی دغدغه می خواهد بی دردسر.

 

 

 بالا رفتن سن  در معیارها  تاثیر گذار است.

 

 

معیارهای انتخاب همسر کاملا منحصر به فرد است و نمی توان کلی برای همه یک نسخه پیچید بلکه از روی نمونه ی کلی معیارها می توان  منطبق با روحیات و خصوصیات خودتان  ایجاد کنید. آن  معیارها را بر خودتان منطبق کنید.

 

 

معیارهای شخصیتی من کم و زیادی داره و من باید مکمل ان را پیدا کنم نه منطبق بر لیست شخصیتی خودم.

 

 

قبل از آن که لیست را بنویسم باید لیست مهارت های شخصی ام را بنویسم.

 

 

این که چه کسی به من می تونه آرامش بدم در بطن سوال من از کی آرامش می گیرم؟ است.

 

 

 

 

نگاه کل نگر باید داشت

 

 

یک زندگی آروم داریم و پیچ ها دست ماست.

 

 

الزاما یک نفر در یک معیاری خیلی خوب باشه دلیل نمی شه که بقیه ی معیارها هم خوب باشه.

 

 

کسی می تواند انتظار داشته باشد که طرف مقابلش همه چی تمام باشد که خودش هم هیچ عیبی نداشته باشد.

 

 

گاهی گذشت عامل اصلاح فرد است تا تذکر تا انتقاد تا به روی فرد آوردن.

 

 

مثلا تدریس خیلی استاد خوبیه منظم هست ولی وقتی برید با همسر بیرون هوس کباب و جیگر دارید ولی اون یه نه من باید ساعت یک نهار بخورم و بعدش ساعت بعد برم فلان جا

 

 

یا مثلا یک هیجان خاصی در زندگی دارم و رفتار های غیرقابل پیش بینی جزو لاینفک زندگیم هست

 

 

دلیل نداره اطن صفت را کنار بگذاری که چون ابن منظمه پس همین طور باید بود.

 

 

پس پیچ ها را طوری تنظیم کنین که همه چی براتون دلنواز بشه حتی صدایشدلنپاز باشد ولی اکر نباشد حتی کلید انداخته بیاد تو رعب و وحشت میاره.

 

 

نکته مهم دیگه که ایجاد چالش می کند. حتما حتما حتما قبل از آن که یک نفر شماره گرفت معیارهای خودت را در مورد همسر آینده مطرح کن.

 

 

اون ها هستند که در خواستگاری سنتی رصد می کنن. نه گفتن و نه شنیدن ها کم تر می شود.

 

 

خانواده را در معرض معیارها قرار بدید و از آن ها نظراتشونو بپرسین.

 

 

 طرف شاید زن خوبی باشد ولی عروس خوبی برای مادر شوهر و پدر شوهر نیست.

 

 

نکته ی مهم بعدی مشخص شدن هدفتون از ازدواج چیست؟

 

 

مثل این که یکی می خواد کلا از خانه ی پدری بیرون بیاید.

 

 

می داند که با این فرد زجر میکشد ولی خب نمی خواهد در خانه والدین بماند پس هر کسی در معیارش. می گنجد.

 

 

 یا کسی دنبال آسایش

 

 

یکی آرامش

 

 

 یکی من حرف میزنم بفهمد.

 

 

لیست معیارهامان بر اساس عقده هایمان نباشد.

 

 

پشتیبان بودن هدف لازم ولی کافی نیست.

 

 

مثل خرید خونه از جانب مرد برای پشتیبانی ولی زن حس نمی کند این پشتیبانی را.

 

 

بعضی مواقع من هم آسیبی در زندگی داشتم و این افراد می خواهند بهش آزادی بی حد و حصر بگیرد و متقابلا همین قدر باید به طرف مقابل آزادی بدهد بی حد و حصر

 

 

یک فشار و عقده باعث شد این معیار بوجود آید.

 

 

من دختر خانمم و باید انتخاب بشم چه تضمینی هست که یکی مطابق لیست بیاید؟ و فرصت های خواستگارهایی که می آید را از دست ندهم.

 

 

اول من دختر باید انتخاب شوم به هیچ عنوان

 

 

چه کسی خواستگاره چه کسی خواستنی هست؟شرایط در خواستگاری یکسانه

 

 

باید این لیست را به محض نوشتن تکثیر داد به تمام افراد اطراف که بشوند دروازه هایی که معرف فرد هستند برای دختر.

 

 

روابط قبل از ازدواج چقدر باید باشد؟

 

 

این کسی که با رابطه ی جنس مخالف بحث می کنیم در قالب ازدواج می شود جنس مکمل

 

 

رتبه ی قبل ازدواج را توضیح دهید.

 

 

چه قدر قبل از ازدواج؟

 

 

خانواده ها در جریانن؟

 

 

در چه قالبی ایجاد شده؟

 

 

نکته بسیار ظریف آقا پسرها این قابلیت را دارند که وارد رابطه ایی بشوند و به ازدواج فکر نکنن.

 

 

ولی دختران بر اساس فطری به ازدواج فکر می کند.

 

 

کلا پسرها تخریب شدند در این بحث که 100درصد هیچ اتفاقی براش نمی افته آقاپسره نه دختر

 

 

این دو نفر به نیت ازدواج با هم هستند تا چه حد باید به حرف ها بها داد؟

 

 

حرف خیلی مهم است. مثلا طرف دیپلم ردی است.

 

 

میگه میخوام دکتری بگیرم و یکی دیگر دانشجوی ارشد هست و شاغل پاره وقت است. و میگوید تمام تلاشم را می کنم که زندگی خوبی داشته باشم و می توان به این فرد اعتبار داد.

 

 

باید فرض کنید هیچ کدوم از حرفا و اتفاقات بعثی رخ نداد اگر خیلی بد نشد و می توانی. قبول کنید.

 

 

به این فکر کنید می توانید یا نمی توانید؟

 

 

جلسات مربوط به بحث خواستگاری باید با عشق باشد یا بینش؟

 

 

از لحاظ مکمل تنها برطرف شدگی نیازها در فرد مخالف است.

 

 

پس فرآیند قطعی است ولی برخی در قالب چارچوب ازدواج و برخی در قالب ازدواج سپید

 

 

معنای حیا و عفت را توضیح دهید:

 

 

حیا یک اتفاق رفتاری است و چادر مربوط به حجاب و یک اتفاق ظاهری است.

 

 

کاملا وابسته به شخصیت است. که فرد بتواند شخص دیکری را انتخاب و به وی درخواست بدهد.

 

 

جلسه دوم صبح چهارشنبه

 

 

اول آن را نبودم احتمالا بلوغ اجتماعی و بلوغ اقتصادی گفته شده باشد.

 

 

بلوغ عاطفی

 

 

عقل معاش در مرد و زن هر دو زن خرج خانه بر عهده دارد.

 

 

بلوغ اجتماعی بحث مدیریت انتظارات در این جا بیان می کنیم: ما الان در مجردی جند نقش داریم

 

 

نقش فرزند و شاغل و دانشجو و خواهری

 

 

و با ازدواج نقش همسری داریم و اقمار این نقش،جاری خواهر شوهر،مادر شوهر،پدر شوهر و غیره.

 

 

انتظارت نقش های جدید و مذیریت انتظارات اطرافیان را بر عهده داریم.

 

 

یک سری وظایف داریم که اصل نقش بوده مثلا فرزندی ولی از حالا بعد ازدواج به شیوه ایی دیگر متعادل و مدیریت شده نه آن که بگویند دختر ما را از ما گرفته اند.

 

 

بلوغ اجتماعی اینجا خودش را نشان می دهد که افراد یکسری توقع از ما دارند. این که من کار کنم یا مثلامهمون یا صاحبخونه و چند وقت به چند وقت احوالشونو بپرسم؟

 

 

اولین برخورد ماندگارترین هاست.مخصوصا در اوایل عقد و دوران آشنایی این فوج نظرات وجود دارد اگر بلوغ رخ ندهد مثل کودک برخورد می کنیم که چرا این نه؟

 

 

و بلوغ جنسی

 

 

بخشی از آن غریزی و بخشی از آن نیز  نیازمند یادگیری است و مطالعه.

 

 

و جزو بلوغ هایی که در آستانه ی ازدواج  هم می توان یاد گرفت و بهتر است که اگر ازدواج دیرهنگامی دارید بهتره فعلا سمتش نرید.

 

 

 

سوال ما که از قبل تجربه نداشتیم و اتفاق جدید هست حال چکار باید کرد و سوتی نداد؟

 

 

باید محتاطانه عمل کرد.

 

 

مثلا مجلسی هست که لباس پوشیدنش را نمی دانیم محتاطانه یک لباسی می پوشیم که به هر مجلسی بخوره و یا احترام بزرگترا رو نگه داره. خود این بلوغ اجتماعی یا بلوغ رفتاری است.

 

 

 

 

معیار بعدی چیست؟

 

 

بلوغ ها تمام شد و گفته شد.

 

 

معیار بعدی معیار ظاهر است.

 

 

معیار اعتقادات و اخلاق بسیار پرنفوذ است.

 

 

معیار زیبایی :بتونی باهاش بیرون بری و به بقیه نشون بده وی را.

 

 

بارزترین ویژگی همسر خود را بگید مثل نشون دادن عکس داماد در خانم ها شب عروسی.

 

 

 

تکیه گاه داشته باشن (قد) و محبت کنند . در خانم ها جزو ملاک های انتخاب است.

 

 

و در آقایان ظاهر جزو ملاک های اصلی می باشد.

 

 

بعد از اینجای جلسه ، نبودم. ساعت 11 و بیست و سه دقیقه.

 

 

 

ملاک ها

 

 

ملاک ها معیار سلیقه : در شیوه ی پذیرایی و یا تربیت کودک معیار تشابه فرهنگی آزمایشی که ازدواج دانشجویی و علت مشکل دار بودنش بخاطر عدم تشابه فرهنگی هست.

 

 

اشکال در عدم تناسب فرهنگ :1) آداب و رسوم های مراسم ها مثلا ازدواج یا در خرید ها یا رفت و آمد های فامیلی، پوشش یا گویش یا جهیزیه در نقاط غربی کشور ذره ایی کم باشه در جهیزیه توهین به خود تلقین می کنند

 

 

. در بحث تشابه فرهنگی معیار تحصیلات ، تحصیلات می تواند تا حدودی در بینش و رد بینش  تغییر ایجاد کند البته برای  همه  آن پختگی ایجاد نمی شود.

 

 

علت هایی که یک فرد برای آن به تحصیل و گرفتن مدرک روی می آورد.

 

 

مدرک را برای مدرک می خواهند (اشتباه است)

 

 

تحصیل برای علم مدرک برای علم

 

 

مدرک برای پختگی.

 

 

 امثال جالب مثل باران است .همه در معرض باران قرار می گیرند ولی  همه ی آن ها خیس نمی شوند بلکه  کسانی که روی سر خود چتر نگیرند می توانند زیر باران خیس شوند. برخی در دانشگاه چتر می گیرند ، در معرض علم و دانش قرار می گیرند ولی نمی توانند از آن بهره ایی ببرند و تغییری در بینش آن ها به طور مثبتی ایجاد شود.

 

 

بنابراین خود اصل مدرک برای زندگی زناشویی هیچ اثری نداره بهایی نداره .به دردی نمی خوره. مدرک مثلا دکتری حداقل فایده اش آن است که  نشان دهنده ی بهره ی هوشی است

 

 

 

. مدرک برای علم نشان دهنده ی فرد با منطق است و اتفاقات قابل هضم است برایش. *نوع دغدغه ها حکایت از نوع فکری داره. معیار رشد فکری و عاطفی داره کاسبی می کنه تا زندگی باید به یک پختگی عاطفی برسیم برای ازدواج باید محبت کنم و نیاز به محبت دارم. در جایی که خانواده ی خیلی عاطفی و احساسی نداشته باشه باعث کمبود در این زمینه می شه. افرادی که رشد فکری ندارن گام اولی اند . یعنی تحلیل و فکر ندارن. عکس العمل ها ناقص و خام و عدم توان بررسی مشکلات نظر شما در مورد ابراز محبت چیه؟ رفتار شما چه بوده؟ انواع راه های محبت نه که به همه یه نوع محبت کنه. "به فکر هم باشیم "خطرناکه رشد عاطفی کمبود داره. زمان جلسه خواستگاری چقدر است؟